صندوق!
حدود سه هفته پیش با یکی از همکارهام که رئیس شورای اسلامی شرکشمونه در مورد مشکلات اقتصادی صحبت میکردیم. من پیشنهاد دادم یه صندوق قرض الحسنه تو شرکت راه بندازیم موضوع رو با چند تا از همکارها در میون گذاشتیم همه موافق بودند ولی هیچکی باورش نمیشد صندوقی تو شرکت پا بگیره. حدود سه هفته از اون روز گذشته یه صندوق راه انداختیم که تا امروز چهل و پنچ نفر از همکاران عضوش هستند و هر روز به تعداد اعضای اون اضافه میشه و واسه شروع کار میتونیم به شش نفر وام صد هزار تومانی بدیم! اساس کارمون رو گذاشتیم بر توکل به خدا، دقت در حسابها و درستکاری. پارتی بازی ممنوع!!! حسابها باید روشن باشه! رئیس و معاون انتخاب کردیم اساس نامه نوشتیم و هیئت مدیره تشکیل دادیم خلاصه همه ی کارا باید با برنامه پیش بره!
البتهشرکت ما یه صندوق داره ولی اصلاً درست عمل نمیکنه و به این دلیل که نفوذ زیاده داره میتونست واسه ما مشکل ساز بشه اما وقتی معاون مدیرعامل به نشونه ی حمایت، عضو صندوق ما شد ترسمون کاملاً ریخت و خدا رو شکر کردیم!
واسه اولین بار تو زندگیم افتادم تو عرصه ی امتحان (البته از این نوع) حالا وقتشه که ببینم تا چه حد میتونم جملات قشنگی رو که نوشتم جامه ی عمل بپوشونم یا مثل خیلیا تو این دور و زمونه فقط بلدم حرف قشنگ بزنم و رفتار قشنگم هرگز نمیتونه تجلی نوشته های قشنگم بشه...!
برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ ,